جای خالی احسان حدادی در لیورپول!
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۱۴۸۹۶
در فوتبال سطح اول جهان اما، پرتاب بلند اوت دستی هرگز به یک رویه یا تاکتیک ثابت تبدیل نشد. البته هیچ مربیای بدش نمیآید که بازیکنی در تیم توانایی این کار را داشته باشد
به گزارش ورزش سه و به نقل از باشگاه دانشچویان فوتبال ، یک ضرب المثل انگلیسی میگوید «خدا در جزئیات است». تلویحا به این معناست که توجه دقیق به جزییات یک امر از ملزومات به کمال رساندن نتیجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یورگن کلوپ اما به نظر از زاویه دیگری وارد جزییات شده است. او به چیزهایی در فوتبال توجه کرده که قبل از آن کسی در این اندازه به آنها نپرداخته بود. یک نمونه مهم آن چیزی است که میخواهیم در این یادداشت به آن بپردازیم. اوت دستی.
*احتمالا هواداران ایرانی فوتبال دوران اعتلای اوت دستی را خوب به خاطر دارند!
دورهای که علی علیزاده نماد آن در فوتبال ایرانی است. بازیکنی که یک مهاجم خیلی معمولی بود، بدون اینکه در هیچ ویژگیای سرآمد و یا حتی بالای متوسط باشد. پرتابهای اوت بلند و دوربرد او که تقریبا هر اوت دستی در یک سوم زمین حریف را تبدیل به موقعیتی شبیه کرنر میکرد، ابتدا در فجرسپاسی گل کرد و نقل محافل فوتبال شد. علی پروین، سرمربی پرسپولیس، که پتانسیل زیادی در این پرتابها میدید او را به پرسپولیس آورد. در آن زمان بحثهای زیادی پیرامون موضوع اوت دستی بلند و وجاهت استفاده از آن در فوتبال ما مطرح شد. عدهای میگفتند که باعث شده فوتبال از حالت عادی خارج شود و از زیبایی بیفتد، و آوردن بازیکنی در سطح علیزاده به پرسپولیس پرستاره آن زمان را تنها به دلیل پرتاب اوت، بی معنی میدانستند. عدهای هم میگفتند چرا که نه؟ باید از چنین امکان خوبی استفاده کرد.
جالب اینکه فصل حضور علیزاده در پرسپولیس، بحرانی بود و برای این تیم بسیار بد تمام شد. فصل بعد که پروین از پرسپولیس رفت و دنیزلی سرمربی شد، علیزاده دیگر جایی در ترکیب تیم نداشت؛ اما مقصد بعدی او کجا بود؟ دیگر تیم بزرگ و پر طرفدار پایتخت، استقلال! مهارت ویژه او همچنان خریدار داشت. البته بازیکنان دیگری هم مانند علی انصاریان در پرسپولیس یا امیر فلاحی مدافع پیکان اقدام به پرتاب بلند میکردند اما اوتهای علیزاده چیز دیگری بود، مثل موشک وارد محوطه جریمه میشد و بسیار خطرناک بود. اکبر میثاقیان هم یک بار در آن دوران اوج اوت دستی در مصاحبهای گفت که اینها هیچکدام در مقابل اوتهایی که او پرتاب میکرد، چیزی نبود و برای همین «اکبر اوتی» نام گرفته بود.
در فوتبال سطح اول جهان اما، پرتاب بلند اوت دستی هرگز به یک رویه یا تاکتیک ثابت تبدیل نشد. البته هیچ مربیای بدش نمیآید که بازیکنی در تیم توانایی این کار را داشته باشد و در لحظات خاص بتوان از آن استفاده کرد، اما این ایده که یک بازیکن را بدون توجه به کیفیت سایر مهارتها، صرفا به خاطر پرتاب اوت بلند در ترکیب تیم قرار دهید، بیش از آن آماتور است که توانایی اجرا در فوتبال سطح بالا را داشته باشد.
*لیورپول و استخدام قهرمان پرتاب
بحث اوت دستی که درباره لیورپول و یورگن کلوپ مطرح است، تفاوتهای زیادی با داستان اوت دستی در فوتبال ما دارد. اما در یک مورد به آن شبیه است. اینکه موضع گیری ناظران در این باره به شدت دوقطبی است. ماجرا از این قرار است که یورگن کلوپ در تابستان 2018 یک ورزشکار دانمارکی با سابقه عضویت در تیم ملی دو و میدانی و لژ سواری دانمارک را به کادر فنی لیورپول اضافه کرد. تا همین جا ماجرا به اندازه کافی عجیب است. یک قهرمان سابق دو و میدانی با لیورپول چه کار دارد؟
البته گرونمارک عضو کادر فنی به معنای رایج آن نیست. او یک مربی آزاد Freelancer است با یک تخصص بسیار خاص. او مربی ویژه پرتاب اوت دستی در فوتبال است. البته برای اینکه رزومهای متناسب با حرفهاش داشته باشد، به طور رسمی رکورد بلندترین پرتاب اوت فوتبال را هم با یک پرتاب 51.33 متری به نام خود ثبت کرده است. البته خود او معتقد است که کارش فراتر از آموزش پرتاب بلند توپ است. بدون شک این هم بخشی از کار اوست که توجه به سابقهاش در وزشهای پرتابی، با آموزش تکنیکهایی به بازیکنان به آنها یاد بدهد چطور توپ را بیشتر پرتاب کنند، اما گرونمارک خوشحال است که یورگن کلوپ پتانسیل واقعی او را به عنوان یک «طراح تاکتیکهای پرتاب اوت» و نه یک آموزش دهنده پرتاب توپ صرف، باور کرده است. حالا که نزدیک 20 ماه از آغاز همکاری او با لیورپول میگذرد، اظهارنظرها درباره این پدیده قبلا نادیده در فوتبال انگلیس کاملا متفاوت است. عدهای او را یک نابغه میدانند و یورگن کلوپ را بابت به کارگیری او تحسین میکنند و بخشی از موفقیت خیره کننده این فصل را هم ناشی از پیشرفت تیم در پرتاب اوت دستی میدانند. عده دیگری اما به هیچ وجه حاضر نیستند زیر بار بروند که «مربی اوت دستی» چیزی است که باید آن را جدی گرفت.
*جروبحث؛تاکتیک درست یا غلط؟
یک نمونه از این تضارب آرا در برنامه کارشناسی شبکه ایاسپسان پس از پیروزی دقایق پایانی لیورپول برابر وولوز اتفاق افتاد. در آن بازی وولوز واقعا تحسین برانگیز بازی کرد اما سرانجام با گل دقیقه 84 بابی فیرمینیو، لیورپول سه امتیاز بازی را گرفت. بعد از بازی، جولیان لارنس روزنامهنگار فرانسوی در شبکه ESPN به نقش گرونمارک و اوت دستی در این پیروزی اشاره کرد:
«لیورپول تنها تیم بزرگ در اروپاست که مربی اوت دستی دارد. در بازیهایی شبیه این وقتی تیم خوب بازی نمیکند، یا برای پیدا کردن راه نفوذ به مشکل میخورید، یکی از آن حرکاتی را که تمرین کردهاید به اجرا میگذارید و جواب میگیرید. این بسیار راضی کننده است».
در این لحظه بود که استیو نیکول کارشناس ثابت ایاسپیان در استودیو که خودش هم یکی از اسطورههای باشگاه لیورپول است از کوره در رفت:
«صبر کن ببینم! یک لحظه صبر کن. یعنی این گل بابت این بود که تیم مربی پرتاب اوت داشت؟ بدون مربی پرتاب اوت این اتفاقات نمیافتاد؟»
استیو نیکول در ادامه حتی این حد از هیجان و اهمیت دادن لارنس به مربی اوت دستی را به تمسخر میگیرد و میگوید وقتی اوریگی آن گل را روی کرنر به بارسلونا زد کار کی بود؟ بگردیم دنبال اینکه «مربی کرنرها»ی تیم کیست؟ و حرف جولیان را بی معنی دانست. لارنس اما به هیچ وجه حاضر به پذیرش نبود و عقیده داشت که اگر بی تاثیر بود، یورگن کلوپ اصرار به تمدید قرارداد او برای فصل اخیر نمیکرد و لیورپول به او دستمزد نمیداد.
و این جر و بحث تند برای چند دقیقه به شدیدترین شکل ممکن ادامه پیدا میکند.
*زیاده روی یا واقعگرایی؟
فارغ از اینکه حق با چه کسی باشد، همین که این بحث در سال 2020 در این سطح در برنامه شبکه ایاسپیان مطرح میشود، یعنی گرونمارک و کار او که به گفته خودش وقتی در سال 2004 آن را آغاز کرد تقریبا همه او را مسخره کردند، حالا دیگر «نادیده» گرفته نمیشود. او در این فصل فقط مربی لیورپول نیست. بعد از اینکه یورگن کلوپ در سپتامبر 2018 با او قرارداد بست و در پایان فصل هم از باشگاه خواست قرارداد او را تمدید کنند، تیمهای دیگری هم سراغ او آمدند تا در مقاطعی با تیمهایشان روتینها و ترکیبهای پرتاب اوت را کار کند. از معروفترین آنها میتوان به آژاکسِ تن هاگ و لایپزیگ ناگلزمن اشاره کرد. حتی کار به جایی رسید که چندی قبل گرونمارک درباره آیندهاش در دنیای فوتبال مصاحبه کرد و گفت مانعی برای کار کردن او در منچستر یونایتد یا سایر رقبای لیورپول وجود ندارد و به عنوان یک فری لنسر میتواند با هر تعداد باشگاه که بخواهد همکاری کند، اما این را یک الزام اخلاقی برای خود میبیند که در هر فصل فقط با یک تیم از یک لیگ کار کند. به نظر انتخاب هوشمندانهای میآید، چون در این صورت از همین حالا با جوی که ایجاد شده بازار رقابت برای استخدام او بالا خواهد گرفت.
گرچه همچنان استیو نیکول و دیگرانی عقیده دارند این چگونگی پرتاب اوت نیست که سرنوشت بازیها را رقم میزند، بلکه نتیجه بازی توسط بازیکنانی رقم میخورد که وقتی توپ زیر پایشان است میتوانند تصمیم درست بگیرند و درست ضربه بزنند. اما به نظر میرسد که این رویه در حال شکل گرفتن است، که در فوتبال اهمیت بیشتری به ضربات ایستگاهی، و در ادامه به پرتاب اوت داده شود. تمرینهای ویژه ضربه ایستگاهی به عنوان فرصتهای بالقوه گلزنی سالهاست جایگاه ویژهای در میان تیمهای فوتبال دارد و استخدام مربی ویژه کارهای ایستگاهی هم قبلا توسط برخی تیمها صورت گرفته و واکنش منفی نیز به همراه نداشته است. اما آیا «مربی اوت دستی» زیاده روی است؟
*احسان حدادی در لیورپول!
از یک زاویه میتوان گفت که در بازی فوتبال وقتی به طور میانگین بین 40 تا 50 اوت دستی در هر بازی رخ میدهد، منطقی است که به عنوان بخشی از جریان تاکتیکی تیم و حتی یک فرصت به آن نگاه کرد؛ از زاویه دیگر، برخی حتی این را مخالف روح واقعی فوتبال که یک بازی با پا است میدانند و معتقدند که پرتاب توپ فقط برای برگرداندن آن به جریان بازی است و تاکید بیش از اندازه روی آن، زیبایی بازی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. هنوز برای دریافتن پاسخ نهایی این بحث کمی زود است. باید منتظر ماند تا این پدیده کمی جدیتر و طولانی تر اجرا شود، تا از طریق تحلیل داده ها بتوانیم تصویر درستتری از تاثیر واقعی آن به دست بیاوریم. مانند هر پدیده نوین دیگری، مقایسه آمار پیش و پس از آن، با طراحی یک روش مناسب برای محک زدن تاثیرگذاری آن، به ما خواهد گفت که حق با جولیان لارسن است یا استیو نیکول. اما هر کدام که باشد، گرونمارک که به «خوره اوت دستی» Throw-in nerd معروف شده، حرفش را حداقل برای خودش ثابت کرد که «مربی پرتاب اوت» یک عنوان مسخره نیست و میتواند جایی در تیمهای فوتبال بزرگ داشته باشد. اگر دادهها اثرگذاری واقعی او در تیمهایی که با آنها کار کرده را ثابت کنند، میتوان منتظر این بود که در آینده، او دیگر تنها مربی اوت دستی فوتبال جهان نباشد.
در این صورت شاید احسان حدادی هم پس از بازنشستگی گزینههای بیشتری برای فعالیت حرفهای داشته باشد.
نویسنده: سامان زمان زاده
دو و میدانی لیورپول احسان حدادیمنبع: ورزش 3
کلیدواژه: دو و میدانی لیورپول احسان حدادی استیو نیکول احسان حدادی اوت دستی یورگن کلوپ پرتاب بلند پرتاب اوت تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۱۴۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کرواتها ایرانی هستند نه خارجی! (عکس)
به گزارش "ورزشسه"، رقابتهای لیگ برتر به روزهای پایانی بیست و سومین دوره خود نزدیک است و در این بین باز هم مربیان خارجی تازه واردی حضور در فوتبال ایران را تجربه کردند.
در لیگ نوزدهم بود که قانون منع استفاده از بازیکنان و مربیان خارجی توسط هیئت رئیسه فدراسیون و سازمان لیگ تصویب شد و برای مدتی لیگ برتر را تحت الشعاع خود قرار داد. در آن مقطع کالدرون و برخی مربیان خارجی دیگر راهی جز پایان همکاری پیدا نکردند، اما پس از چند ماه رفته رفته داستان به روال گذشته خود برگشت.
در همین راستا وقتی لیگ برتر در دوره بیست و سوم آغاز شد، مارینوس اوزونیدیس یونانی تنها خارجی تازه وارد به لیگ برتر بود و در ادامه ایگناسیو مارتینز در فولاد جانشین منصوریان شد و آلکارس اسپانیایی هم در نساجی مازندران جانشین مهدی رحمتی. این در حالی بود که ژوزه مورایس و پاکو خمس نیز حضورشان را با عملکردی که در فصل گذشته با تراکتور و سپاهان ارائه کرده بودند، تمدید کردند، اما حالا در فاصله 5 هفته مانده تا پایان مسابقات یکی از آنها راه جدایی در پیش گرفته است.
در طول تاریخ اما آلکارس اسپانیایی که خیلی نتوانست در فوتبال ایران دوام بیاورد، شصت و دومین مربی خارجی حاضر در فوتبال ایران بوده که سهمیه اسپانیا را پس از ایگناسو مارتینز سرمربی سابق فولاد خوزستان به عدد دو رساند.
میروسلاو بلاژویچ کروات، تونی اولیویرای پرتغالی، وینفرد شفر آلمانی، مانوئل ژوزه پرتغالی، جان توشاک ولزی، مصطفی دنیزلی ترکیهای، قربان بردیف روس، تومباکوویچ یوگوسلاو، برانکو ایوانکوویچ و زلاتکو کرانچار کروات، ژرژ لینکنز بلژیکی، ژوزه مورایس پرتغالی (آنگولایی) و برخی نامهای دیگر را میتوان در میان نامهای بزرگ و پرافتخاری قرار داد که به لیگ برتر فوتبال ایران پیوستهاند. جالب اینکه به جز مربیات کروات هیچکدامشان حداقل در کسب قهرمنی لیگ برتر موفق نبودهاند!
از سوی دیگر مربیان کروات نظیر پوکلهکوویچ، زلاتکو کرانچار، اسکوچیچ، فرانچیچ، برانکو، بوناچیچ و ... به شدت حضورشان در فوتبال ایران با توجه به شباهتهای فرهنگی با 20 مربی بیشترین بوده و به موفقیتهای قابل توجهی هم دست پیدا کردهاند.
آخرین مربی خارجی قهرمان لیگ برتر نیز کروات بوده و برانکو ایوانکوویچ در پایان لیگ هجدهم برای سومین مرتبه با پرسپولیس جشن قهرمانی گرفت. طی 4 سال اخیر هم سه مرتبه یحیی گلمحمدی و یک مرتبه فرهاد مجیدی موفق به کسب قهرمانی شدهاند. پیش از برانکو ایوانکوویچ هم آخرین مربی خارجی لیگ برتر فوتبال ایران که موفق به قهرمانی شده، کرانچار بوده که با سپاهان در لیگ یازدهم موفق به کسب افتخار شده و پیش از این مربی کروات نیز فرانچیچ با فولاد خوزستان موفق به رقم زدن این مهم شده است. پیش از فرانچیچ هم به پوکلهکوویچ دیگر مربی کروات میرسیم که دو مرتبه با پرسپولیس موفق به کسب قهرمانی شده است.
در دوران قبل از انقلاب هم آلن راجرز انگلیسی و رایکوف صرب در لیگ برتر به قهرمانی با استقلال و پرسپولیس نائل شدهاند. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید برخی کشورها نظیر آرژانتین، بلژیک، هلند، یونان، ارمنستان، ولز و ترکمنستان طی 23 دوره لیگ برتر فقط یک نماینده به عنوان مربی در فوتبال ایران داشتهاند.
به نظر شما شصت و سومین مربی خارجی لیگ برتر سر از کدام تیم درمیآورد؟